باید از نو بنویسم غزلی چندی را هر که در دایره عشق تو مدهوش نشد شربتی جز غم و سوز جگرش نوش نشد گهری بِه ز تو در مخزن اسرار کجاست پرتویی کو که بجز مهر تو خاموش نشد هر که با نام تو شد راهی امواج عدم مانده در پهنه دریا و فراموش نشد بار سنگین مسیر است و مکافات عمل کوله باری که ز دامان بر دوش نشد نشنود گوش فلک نغمه و گفتاری که از لبت زمزمه قاصد و چاووش نشد باید از نو بنویسم غزل چندی را از تو در دفتر ایام که مخدوش نشد چندی ,بنویسم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود برای شما باربری در کرج دانلود نوحه جدیدمارکت Braydenyodhh0 Rede برترین خبرنامه تخصصی برنامه نویسی و سئو به وبلاگ مال موسی طایف خَش هُندی کامه bahar