اندیشه باران

ویرانه و آشفته شود امن و امانش
شهری که ندارد اثر از نام و نشانش

در کوچه نگیرد ز افق چادر شب را
تا بر نکشد ماذنه را بانگ اذانش

آرام و قراری به سر خویش ندارد
صیدی که خورد ناوک تدبیر کمانش

چون موج پریشان به ره حادثه گردد
در پهنه ی دریای کران تا به کرانش

هر بیشه که غافل شد از اندیشه باران
یک روز به غارت بکشد خزانش

بالی که ندارد سر سودایی پرواز
پا بند اسارت شود از وهم و گمانش

کی از قدح آب بقا جرعه بنوشد
آنکس که نشد با خبر از شرح و بیانش

 

اندیشه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هیپ هاپی شو مدرسه آموزش از راه دور بینات قائمشهر آرلیس فروشگاه ایران صنعت | خرید و فروش بوستر پمپ آبرسانی و آتش نشانی | الکتروموتور | پمپ کف کش | موتور برق گردشگری جهان اجاره ماشین بیمه عمر و تامین آتیه پاسارگاد فروشگاه فایل فایلود مرجع متن آهنگ